دست نوشته................................................فقط عشق
آه خدا چرا این روزا تموم نمیشه چرا شکنجه هام روز به روز بیشتر میشه؟
امشب دلم بد جوری گرفته نمیدونم چرا؟ ولی احساس میکنم که مرگ کنارمه احساس مرگ میکنم دلم واسه خاک تنگیده هم ازش به دنیا اومدم و هم یه روزی به آغوشش میروم منو بغل کنه
فقط موندم نمیدونم کی این کارا روزا تموم میشه؟ آخه به چه دلیل به چه حکمی دارم شکنجه میشم دیگه دارم میمیرم از این همه نامردی ...
آه خداجون خیلی دلم گرفته خیلی دلم میخواد تنها بشم برای بی کسی خودم گریه کنم
تا حالا جز یه نگاه سرد ازش چیزی ندیدم دیگه از همه دنیا خسته ام دلم میخواد فقط برم به یه جایی تک و تنها باشم با خدای خود خلوت کنم باهاش رازو نیاز کنم ...
دیگه طاقت شکست و شکنجه ندارم
خدایا در دنیا داروندارم یه دوست بود که اونم از دست رفت ازم گرفتی حالا موندم تنها دیگه چیکار کنم به کی پناه ببرم؟؟؟؟؟
چندین سال گذشت...
چه زخمی نشست روی قلبم
و من مثل آینه
مثل دلهای بعضی از آدمها شکستم
چقدر بی بهونه شکستم
چقدر بی گناه شکستم
چقدر صبور بودم
ولی...
تقدیم به کسی که رفت و تنهام گذاشت
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام مرسی عزیزم چشمات قشنگه...........
منو به اسم دختر تنها لینک کن
پاسخ:چشم........
Power By:
LoxBlog.Com |